سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لینک دوستان
درخت دوستی
روستای شیرازآباد
گنابادسیتی
باشگاه جوانان روستای روچی
آشنایی با روش یادگیری خدماتی
روستای استاد
روستای وفس
روستای بیلند
روستای حاجی آباد
گنابادشناسی
اخبارگناباد
کانون فرهنگی نوغاب
باشگاه کشاورزان جوان خلیل آباد
روستای اسفرجان
روستای شاهکوه
روستای قرن آباد
روستای دماب
روستای مهموئی
سازمان مرکزی تعاون روستائی
ایران ترویج
روستای ملوند
روستای کریت
روستای‌ پاکدشت‌
روستای دستگرد بیرجند
روستای مرانک
پایگاه خبری گناباد
آباد باد گناباد
جامع ترین سایت روستاشناسی ایران
سایت مهدی زنگوئی
شهر برزک
روستای ازناوه
روستای کزج
روستای کلات گناباد
روستای سقی
روستای دشتیاری
بچه های روستا
خبرگزاری روستا
گالری عکس شهرستان
سایت اطلاع رسانی فرش ایران
کارپتور
روستای خان آباد
موسسه توسعه روستایی ایران
روستای جزین
روستای خیبری
روستای دلوئی
باشگاه کشاورزان جوان روستای بیمرغ
روستای بقمچ
روستای نیور
روستای بغداده
روستای هدک
روستای نجم آباد
روستای نجم آباد گناباد
باشگاه کشاورزان جوان اسجیل
دنیای مجازی
باشگاه کشاورزان جوان روستای کلیدر
دهیاری گیسور
روستای زیبد
باشگاه کشاورزان جوان روستای صدخرو
پایگاه اطلاع رسانی شورای روستای سقی
روستای برگو
پایگاه تصاویر روستای سنو
گناباد20
روستای نوق
وبگاه روستای کوشه

گزارش یک دیدار

اشاره

از امقام معظم رهبرینتهای رواق امام (ره) راهی زیارت آقا شدیم، پس از تفتیش و کندن اضافات، یک طبقه بالا رفتیم و در صف نماز به انتظار نشستیم. موذن به اشهد ان علی ولی الله که رسید آقا آرام و بی سر و صدا آمدند و به صف اول لبخندی و البته به حاج ناصر هم اشارتی و خوش‌آمدی. به احترام اذان همه ایستاده بودند اما ساکت و آقا در سجاده‌ی امام جای گرفتند و نماز اقامه شد و تو چه می‌دانی که چه نمازی!

و اینک نوبت جلسه بود؛ همه به انتهای سالن هدایت شدند و جالب آنکه جماعت را بهت و شعف و تقدیر تنها به صلوات قانع‌شان کرده بود و خبری از شعار نبود شاید که وقت عمل است. آقا صندلی را که دریافتند وعده و عهد پیر جمع را یادآور شدند، اجمال و خلاصه گویی!

مداح، سروده‌ی آقای صاحبی را شروع کرد و جمع همراهیش کردند و اندکی نیز روضه خواند. صلوات

آقا : شعر خوب، آهنگ خوب و صدا خوب بود اما اینکه به شخص تکیه می‌شود مشکل دارد. این از جهات متعدد مشکل دارد (در لحن‌شان تاکید خاصی وجود داشت). شعر و نثر را ببرید روی آرمان‌ها، ارزش‌ها همین کارهایی که می‌کنید و روی اهداف اصلی و انقلابی کار کنید. 

 



و اما مذاکرات :

نگارش همه‌ی آنچه دوستان گفتند مقدور نشد اما سعی شده بیانات آقا حداکثری مرقوم گردد.

نماینده روستای سنوی گناباد گزارشی از فعالیت‌ها و دستاوردهایشان داد و بر آموزش‌های مهارتی از تولید تا بازاریابی و فروش تاکید کرد. سلام اهالی روستا را به آقا رساند و درخواست چفیه کرد و بدین بهانه دست و دیده بوسی و یافت آنچه خواست.

آقا : سلام ما را هم به اهالی سنو برسانید.

نفر دوم آقای لعلی نماینده باشگاه روستای اسجیل بود و از سه گام شناخت، طراحی و اجرا در عرصه برنامه‌ریزی روستایی گفت. نقدی بر برنامه توسعه زد و غفلت از ظرفیت خود انسان در روستا را حاصل نگاه ابزاری به روستائیان دانست و با پیشنهاداتی نظیر مسجد محوری در روستا، آموزش مستمر، مهاجرت معکوس، تکمیل زنجیره‌های تولید و... بحثش را جمع‌بندی کرد. چفیه‌ای داد تا آقا به عطر نفس‌شان معطر کنند و باز دیده‌بوسی کنند و البته به سمت پای ایشان رفت که معظم‌له و محافظان منعش کردند.

نفر بعد خانم زارع از روستای منطقه بزنگان بود. جمعیت زنان، نقش ویژه زنان در توسعه روستا، حضور 50درصدی آنان در تولیدات روستایی و سهم تنها 5 درصدی آنان در آموزش در روستا از جمله نکات مورد اشاره وی بود. کم توجهی سیاست‌گذاران به جایگاه زنان روستایی و عدم شناخت کافی از آنان از جمله گلایه‌های این خواهر بود. و البته از سن پایین دختران روستایی در ازدواج که بعضا تا 11 سالگی نیز می‌رسد و باعث طلاق‌ها و مشکلات قومی و قبیله‌ای نیز شده هم انتقاد کرد. البته پیشنهاد کرد روز جهانی زن روستایی نیز در تقویم ایران درج گردد.

آقا : به نظر من ازدواج و خانواده تعارضی با فعالیت زن روستایی ندارد. ببینیم می‌توانید کاری کنید که سن ازدواج دختران روستاها را هم مثل شهرها به بیست و هفت، هشت سال برسانید!؟ (خنده حضار) البته من با ازدواج 11 ساله هم موافق نیستم اما ازدواج در سن پایین هم موضوع درست و خوبی است.

 

آقای مختاری نماینده اتاق فکر روستای بیمرغ با توضیح آقای صاحبی که تنها اتاق فکر باشگاه است و نماینده آنان و البته در همه‌ی اظهاراتشان هم عقیده نیستیم شروع به صحبت کرد. اول از همه تحصیلاتش را به رخ جمع کشید، پنج کلاس بیشتر سواد ندارم! در ادامه به دو خاطره یکی از حضور آقا حدود 37 سال پیش در روستایشان پرداخت و دیگری به جنگ در آبادان با خشاب خالی و امروز خشابش را با بیل و... در راه اقتصاد مقاومتی پر کرده است.

به بانک‌ها و نحوه‌ی تامین مالی‌شان انتقاد کرد. و در پایان تمثیلی به کار بردن که اگر مسلمانان شعب ابی‌طالب را با آن سختی‌ها تحمل کردند از پس آن فتح مکه حاصل شد.

آقا : بیان خوب و البته نظم در آن و فکر منسجم و منظم داشتن یکی از ویژگی‌های ایشان در ارائه بحث بود. البته من در مردمان خراسان خیلی این چنین دیده‌ام لذا باعث تعجب من نشد.

دیگر اینکه اقتصاد مقاومتی را اصرار داریم خصوصیت شعب ابی‌طالبی بهش ندهیم. این جور نیست که اقتصاد مقاومتی به علت فشارها درست شده بلکه اقتصاد مقاومتی هم در موقعیت فشار و هم در دوره‌ی گشایش لازم است. اگر از اول انقلاب به فکر اقتصادمقاومتی بودیم امروز چشم‌مان به 3-4 میلیارد پول خودمان که دست آمریکایی‌هاست نبود.

 

نفر بعد مهندس عظیمی بود که آقای صاحبی به عنوان استاد و بزرگ این راه از او یاد کرد. مهندس با خاطره‌ای از کربلای 5 شروع کرد و فرمول‌های جهادسازندگی وقتی با رویکرد دینی و جهادی عمل می‌کرد و نه زمانی که دچار فضای اداری شده بود را راه برون رفت از فضای موجود دانست. و یک شاه کلید داد که عرصه‌هایی که از دولت، پول و امکانات بخواهد جهادی نیست! الگویی که در حال کار هستند را توضیح داد که تلفیقی از نمونه‌های موفق باشگاه کشاورزان جوان، طرح سیمرغ، اردوهای جهادی، نورآوران سلامت، مرکز تحقیقات الشریف، الگوی جهادی لبنان دکتر جلال محفوظ و ابر سازمان پ.م.ج.ج است.

 

آقای صاحبی از طولانی شدن سخنان مهندس گله کرد و آقا به ظنز فرمودند که در مجموعه‌ی ملاحظاتتان ملاحظه‌ی ما را هم اگر شد بکنید! و البته آقای فتحی نماینده باشگاه کشاورزان خلیل‌آباد برای 2دقیقه وقت، چانه زد و آقا اجازه دادند که آخرین نفر باشد.

 

فتحی گفت همه گزارشات و مشکلات را کنار می‌گذارم و فقط طرح‌ها و پیشنهاداتم را می‌گویم. و البته پیشنهادی برای اشتغال 520 نفر در مناطق روستایی در زمینه‌های مختلف ارائه داد.

صلوات و حالا نوبت فرمایشات آقا بود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم.

نکته اول اینکه بحث‌های امشب را آقای محمدی موضوع یک کار در دفتر قرار دهند تا به حرف و صرف گفتن و شنیدن خلاصه نشود. یک ماموریتی در دفتر تعریف شود و پیگیری شود.

نکته دوم اینکه تهران هم به دوستان گفتم که مهم خود شمایید؛ حتی تحلیل‌ها و طرح‌ها ممکن است برجسته باشد اما از همه‌ی اینها برای ما مهتر این است که یک حلقه‌ی مفقوده بوجود آمده است. این را حفظ کنید. اگر چنانچه مجموعه‌ی مردمی احساس تکلیف کنند چه در امور فرهنگی چه اقتصادی چه سیاسی و سیاست خارجی و... اگر در میدان باشند مشکلات کشور در کوتاه مدت حل خواهد شد نه بلندمدت.

یکی از چیزهایی که به عنوان آفت این مجموعه‌ها و حرکت‌ها باید از آن نام برد و باید مراقبت شود. ترساندن همه از برخی عناوین است. ببینید از 100 سال پیش که متفکرین و روشنفکران غربی در مورد اسلام مطالعه می‌کردند چند چیز را به عنوان خطر پیدا کرده بودند که برایش فکر و برنامه ریزی کردند. اولی‌اش «جهاد» بود که برایش فکر کردند و کار کردند. غالب کارهای علمی که تحت عنوان شرق‌شناسی و... صورت گرفته است پشت همه‌ی اینها نگاه استعماری بوده است نه اینکه الزاما آن دانشمند و محقق جاسوس بوده نه سفارش نهادهای استعماری بوده است. و امروز و فردا هم چنین است و خواهد بود.

بمباران بر روی عنوان جهاد را شروع کردند تا مسلمان به موضع دفاع بیفتند. مسلمانانی که تازه با مفاهیم قرن نوزدهمی روبرو شده بودند به تکاپو افتادند و در موضع دفاعی رفتند و کلا جهاد را منکر شدند گفتند جهاد فقط موضع دفاع از خود است. در صورتی که جنگ مسلمانان با روم و ایران حمله بوده است و نه دفاع! این حرف منطق محکم دارد و استدلال دارد و با جهانگشایی تفاوت ماهوی دارد. خود غربی‌ها کتاب نوشتند که جنگ‌ها دفاعی بوده است و مسلمانان هم باور کردند و آن حرف‌ها را تکرار کردند.

الان هم همین‌جور است. حرف درست کرده‌اند که فضا امنیتی شده است به گونه‌ای که می‌خواهند موضوع امنیت را تحت‌الشعاع قرار دهند. کاری می‌کنند که افراد جرات نکنند اسم امنیت را ببرند. مگر می‌شود در کشور از موضوع امنیت گذشت و به آن توجه نکرد!؟

مواظب باشید که فعالیت‌های مردمی به گونه‌ای نباشد که بتوانند تحت عناوینی نظیر «خود سر کار کردن» ، «ناهماهنگ کار کردن» و «بر هم زننده‌ی نظم» آن را متهم کنند.

مواظب باشید این حرکت از اهداف خودش جدا نشود، گاهی یک حرکت خوب شروع می‌شود و حرکت می‌کنند اما به مرور از اهداف خود زاویه می‌گیرد و این زاویه بزرگتر می‌شود.

طرح‌هایی را که گفتید من تمجید می‌کنم حالا چقدر از اینها قابل عملیاتی شدن است نیاز به کار کارشناسی دارد. شما کار را ادامه دهید و منتظر کمک و حمایت نباشید، کار را پیش ببرید ما هم از مسئولین می‌خواهیم که به موضوع چنانچه برادرمان گفتمان معرفت پیدا کنند بفهمند و درک کنند.

شروع شما از نقطه‌ی کار فرهنگی بوده و این نکته بسیار مهمی است و مورد تایید است و البته نگاه‌تان همه جانبه بوده است که باید همین را ادامه دهید. والسلام علیکم.

 

آقای صاحبی پیشنهاد داد تا میز جوان روستایی در دفتر تاسیس شود که آقا گفتند اینگونه نمی‌شود تصمیم گرفت و خود دفتر در این زمینه بررسی می‌کند و راهش را پیدا می‌کند.

صلوات

حاشیه جلسه : (گفتگوی آقای صاحبی و حاج آقای محمدی)

محمدی : جلسه خوبی بود. دستور آقا فصل جدیدی از کار را در دفتر شروع کرد. معلوم شد شما اینجا آدمهای قوی‌تری از دوستانی که تهران آمده بودند دارید و باید این گوهرها را شناسایی و درگیر کرد. ما هم در دفتر باید بررسی کنیم که چطور باید به این موضوع بپردازیم. سیاست‌های کلی باید تدوین شود!؟ دستوراتی به دستگاه‌ها داده شود!؟ نوع تعامل‌مان چگونه باشد!؟ و... اما شما از امروز بروید روی این موضوع کار کنید و پیشنهادات‌تان را برای ما ارسال کنید.


» نظر
بایگانی
پاییز84
زمستان 84
اردیبهشت85
خرداد85
تیر85
مرداد85
شهریور85
مهر85
آبان85
میراث فرهنگی وگردشگری سنو
زمستان 85
بهار86
تابستان 86
مهر86
آبان 86
آذر86
دی 86
بهمن86
فناوری اطلاعات روستاتی سنو
اسفند86
فروردین87
ارد یبهشت 87
خرداد87
خرداد 1387
تیر 1387
مرداد 1387
آبان 1387
آذر 1387
دی 1387
بهمن 1387
اسفند 1387
فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388
تیر 1388
مرداد 1388
شهریور 1388
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
فروردین 89
اردیبهشت 89
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
شهریور 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
بهمن 89
دی 89
اسفند 89
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
مهر 90
آبان 90
آذر 90
دی 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
مرداد 91
شهریور 91
مهر 91
آبان 91
آذر 91
دی 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
فروردین 93
اسفند 92
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95